به گزارش «فرهیختگان»، بهمنظور اطلاع از تبعات اجرای طرحهای انتقال آب با محمد درویش فعال و پژوهشگر محیطزیست گفتوگویی انجام دادیم.
خسارت هزارمیلیارد تومانی طرحهای انتقال در هر سال
او به «فرهیختگان» گفت: «مطالعهای را سازمان آب، برق و گاز خوزستان در چند سال پیش انجام داد و به این نتیجه رسید که سالانه به قیمت سال 1392 ما هزار میلیارد تومان خسارت از محل طرحهای انتقال آب در بالادست رودخانههایی که منتهی به خوزستان میشود، میبینیم چراکه دهها سد با هدف تولید برق و انرژی احداث شده و محتاج این هستند آب وارد این توربینها شود و برق تولید کند، سرمایهگذاری حدود 100هزار میلیارد تومانی شده ولی در بالادست طرحهای انتقال آب اجرا میشود و واگذاریهای جدید تعریف میشود و عملا اجازه نمیدهند تا آب به این سدها برسد. یعنی کاری که خود دولت با خود میکند شبیه این است که دولت کشور همسایه با دولت کشور دیگر میکند. اگر ترکیه این کار را با سوریه و عراق میکند، اجازه نمیدهد آب دجله و فرات به کشورهای عراق و سوریه برسد و سدهای برق-آبی آنها عملا از حیزانتفاع خارج شده میتواند بگوید منافع کشور من برای من مهم است و آب از سرچشمههای کشور من میآید، مگر شما نفت خود را با ما به اشتراک میگذارید که ما آب را به اشتراک بگذاریم؟ به هر جهت برای مردم خود ترکیه خریدار دارد. هرچند از نظر حقوق بینالمللی این حرفها بسیار خطرناک است اما در کشور ما این اتفاق در یک کشور رخ میدهد یعنی در پاییندست سد احداث میکنیم که برق تولید کنیم و در بالادست طرح انتقال آب اجرا میکنیم و اینها نشاندهنده عدموجود برنامهریزی و حیف و میل بیتالمال است. عین این ماجرا در هلیلرود اتفاق میافتد. ما در پاییندست روی توسعه کشت و صنعت جیرفت کار میکنیم، در احیای تالاب جازموریان کار میکنیم و در تعادلبخشی سفرههای آب زیرزمینی کار میکنیم، اصلا بودجه بدان اختصاص میدهیم. در بالادست سد احداث میکنیم و طرح انتقال آب هلیلرود به کرمان را اجرا میکنیم. تمام سرمایهگذاری در پاییندست را نابود میکنیم و بین اقوام و هموطنان خود در شمال و جنوب استان خوزستان، اصفهان، یزد و... اختلاف ایجاد میکنیم. عین این ماجرا در میناب و بندرعباس اتفاق میافتد. عین همین ماجرا در سردشت و ارومیه با طرح انتقال آب زاب اتفاق میافتد. عین این ماجرا برای مردم مازندران و سمنان با طرح انتقال آب خزر اتفاق میافتد. نهتنها عبرت نمیگیریم بلکه مدام تشدید میکنیم.»
اگر متقاضی طرحهای انتقال بخش خصوصی است چرا دولت بودجه تامین میکند؟
درویش در ادامه خاطرنشان کرد: «از نظر منطق اقتصادی به این امر نگاه کنیم طرح انتقال آب به شدت خطرناک است و میتواند امنیت زیستی، نظام ایدئولوژیکی کشور و هم امنیت اجتماعی را به مخاطره بیندازد. از منظر بالاتر نگاه کنیم اینکه در کشور خود در بدبینانهترین حالت 100میلیارد مترمکعب آب برای استفاده در سال داریم. در دو، سه سال اخیر تا 150 میلیارد مترمکعب آب نیز داشتیم. کل آب شرب موردنیاز مردم ایران در یکسال حدود هشت،هشتونیممیلیارد مترمکعب است یعنی حدود هشتدرصد از این آب میتواند کل نیاز آب شرب مردم ما را تامین کند. بنابراین با توجه به اینکه ذخایر سدهایی که الان ساخته شده یا در حال ساخت و تکمیل است حدود 85میلیارد مترمکعب است، یعنی 10 برابر نیاز آب شرب موجود کشور است، در این شرایط چه نیازی است که ما سدسازی بیشتر یا طرحهای انتقال آب بیشتر داشته باشیم؟ جز این است که منافع این در شرکتهای مهندسی مشاور میرود که نان آنها در عملیات سازهای است؟ نکته جالبتر و تاملبرانگیزتر این است در شرایطی که کشور به شدت دچار بحران است و مشکلات معیشتی جدی وجود دارد و دولت همواره اعلام کرده این طرح انتقال آب بهخاطر متقاضی بخش خصوصی است که اجرا میشود، مثلا طرح انتقال آب خزر به سمنان یا طرحهای انتقال آب به خراسان و کرمان از عمان را یک سرمایهگذار بخش خصوصی اجرا میکند. اگر سرمایهگذار خصوصی دارد چرا برای آنها ردیف بودجه تعیین میشود؟ اگر کسانی این پولها را در بخش خصوصی میپردازند چرا در دولت ردیف بودجه از محل ثروت ملی تخصیص داده میشود؟ اینها پارادوکسهای تعجببرانگیز است.»
رشد 20برابری سدها و رشد 0.6 آب قابلاستحصال از آنها!
شاید یکی از سوالات این باشد که اقدامات ایران احتمالا الگوگیری از کشورهای دیگری در دنیاست، اصلا این رویهای که دولت پیش گرفته در تمام دنیا مرسوم است. درویش در این رابطه هم گفت: «ایران کشور سوم سدساز جهان است یعنی ایران به نسبت جمعیت و صنایع و سهم از تولید پول در سدسازی چند برابر جلوتر است. هیچ نسبتی بین سدسازی در ایران و جمعیت کشور و مساحت کشور و اقتصاد کشور وجود ندارد. ما جزء 20 اقتصاد اول دنیا نیستیم، ما هفدهمین جمعیت جهان هستیم، ما فقط یک درصد خشکیهای جهان را داریم ولی سومین کشور سدساز جهان هستیم. این نشان میدهد ما به شکل غلوآمیز و افراطی سدسازی میکنیم. این نشاندهنده این است که سدسازی بهانهای است برای اینکه جیب عدهای پرپول شود. یک بررسی که در طول 40 سال اخیر انجام شده اشاره میکند که تعداد سدهای ساختهشده ما بیش از 20برابر افزایش داشته اما میزان توان آب قابلاستحصال ما از محل سدسازی حدود 0.6 افزایش داشته است یعنی حتی دوبرابر نشده است. یعنی این سدها ساخته میشود و بیش از 700هزار میلیارد تومان پول هزینه میشود ولی عملا قدرت آبی کشور اضافه نشده و چهبسا تالابهای زیادی را خشک کردند و جنگلهای زیادی را نابود کردند و مسیرهای روستایی را از بین بردند و چند دههزار نفر از هموطنان را مهاجر اجباری کردند. این مهاجران اجباری باعث افزایش تنشها در حاشیه شهرهای مختلف شده است. هنوز خوزستان از موج مهاجرت سد محمدرضاشاه پهلوی (سد دز کنونی) در اطراف شوش و شوشتر آسیب میبیند و این مساله هنوز درمان نشده است. متاسفانه تن به رفتارهایی میدهیم که نشاندهنده غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب است.»
با 10درصد صرفهجویی در اصفهان مشکل آب شرب این استان حل میشود
این فعال و پژوهشگر محیطزیست ادامه داد: «هیچکسی با سدسازی بهصورت مطلق مخالف نیست اما سدسازی باید گزینه آخر باشد، انتقال آب باید زمانی اتفاق افتد که هیچ راه دیگری برای اینکه یک مردم را در یک سرزمین نگه داریم وجود نداشته باشد ولی واقعا این گونه است؟ آمارهای استان اصفهان که در آن همچنان برنجکاری، پیازکاری میشود و یکی از بزرگترین مراکز استقرار دامداریهای صنعتی است که بزرگترین مصرفکننده آب هستند را توانستیم اصلاح کنیم؟ بیش از پنجمیلیارد مترمکعب از سفرههای آب زیرزمینی اصفهان هر سال استخراج میشود. اگر فقط 10درصد در این زمینه صرفهجویی کنیم کل نیاز آب شرب مردم اصفهان تامین میشود. چرا ما به این سمت حرکت نمیکنیم؟ همچنین این مساله در مورد یزد و کرمان وجود دارد. به جای اینکه سراغ سیستمهای بازچرخانی آب برویم، به جای اینکه تصفیهخانههای خود را قوی کنیم، به جای اینکه اجازه ندهیم لولههای فرسوده بیش از 30 درصد آب شرب را هدر بدهند، سراغ راحتترین راهی رفتیم که میتواند جیب مافیای شرکتهای مهندسی مشاور را پرپول کند.»